سونوی چهارم

سلام کوچولوی سه ماه و نیمه ی من

خوبی عروسکم؟؟

من خـــــــــیلی خوشحالم و خدارو شکر میکنم که خداجون من و بابایی رو منتظر نذاشت و تو رو بهمون هدیه داد دعا میکنم خدا همه ی اونایی که منتظر یه فرشته کوچولو هستن رو منتظر نذاره و بهشون زود زود یه نی نی بده

امسال تو تولد 24 سالگیم بهترین هدیه ام وجود گل شما بود که از خدا گرفتم و بازم عید سال 94 بهترین عیدی من و بابا شما هستی

خیلی از خدا ممنونم که کمک کرد سه ماهه ی اول رو به خوبی پشت سر بذاریم

خب بریم سراغ اتفاقات این چند روز:

روز 26 بهمن وقت دکتر داشتم اول مامایی که کنار دکترمون کار میکنه وزنمون کرد که شده بودم 70.5 کیلو تقریبا 2 کیلو و نیم زیاد شدم خدا رحم کنه فشارمو گرفت و چن تا سوال پرسید بعدشم رفتم پیش دکتر که برای 16 اسفند سونوی آنومالی و تعیین جنسیت نوشت

ولی از اونجایی که من و بابایی نتونستیم تا 16 اسفند تحمل کنیم 2 اسفند رفتیم سونو گرافی

راستش من و بابایی خیلی هیجان زده بودیم چون هر دو تامونم اولین بارمون بود که میتونستیم ببینیمت. دکتر اول صدای قلبت رو برامون گذاشت و نشون داد که قلبت کجاست دست ها و پاهاتم نشون داد  گفت که بچتون نشسته قربونت برم من عزیزم گفت پاهاشم انداخته رو هم نتونست تشخیص بده گفت که یه چیز شیرین بخورم و کمی راه برم همین کارو انجام دادم وقتی برگشتم دکتر گفت یه کم بهتر شد ولی بازم پاهاتو باز نکردی تا ما ببینیم که شما دخملی یا پسمل

بابایی کلی میخندید میگفت اون همه چیز شیرین خوردی بازم این تنبل خان خوابه، حالا شب که ما بخوابیم این جوجه میخواد بیدار شه همه ی اون شیرینی ها رو بخوره و به ریش من و تو بخنده

حالا بازم تا 16 اسفند وقت هست خدا کنه شیطونی نکنی و این دفعه دکتر بتونه تشخیص بده مامانی نذار تو کف بمونیم آخه باید برات اسم انتخاب کنیم و خرید کنیم اینطوری اصلا نمیشه شانسی خرید کرد

امروز: 15 هفته و 4 روزگی فندق تو دلم

سونو و آزمایش